دوران نوسنگی در دشت شیراز
مقدمه
دوران نوسنگی (روستاشینی) نقطهٔ عطفی در تاریخ فرهنگی ایران است؛ زمانی که جوامع شکارچی ـ گردآورنده کمکم به سکونتهای دائم، کشاورزی و دامداری روی آوردند. در استان فارس و بهویژه در دشت شیراز و درههای پیرامونِ آن، شواهد متعددی — از اشکال نخستین سفال تا تکوّن روستاها، شبکههای آبیاری و نقشۀ تغییرات جمعیتی — نشان میدهد که این منطقه یکی از حوزههای مهمِ شکلگیری جامعهٔ کشاورز-روستایی در جنوبغرب ایران بوده است. این صفحه مروری منسجم و مفصّل بر فازهای نوسنگی در فارس، نشانگان فرهنگی (بهویژه سفال)، محوطههای شاخص و پیامدهای اقتصادی ـ اجتماعی آن ارائه میدهد.
چارچوب زمانی و تقسیمبندی فازها
در مطالعات نوینِ پیشاتاریخ فارس، رویکردهای طبقهبندی مختلفی ارائه شده است؛ اما برای حفظ یکپارچگی و تطابق با مطالعات محلی، در این متن از تقسیمبندی پیشنهادی علیزاده (و پژوهشگران همعصر) بهره بردهایم. بهطور کلی دورهٔ روستاشینی در فارس را میتوان چنین خلاصه کرد:
-
فارس بیسفال (پسا فراپارینهسنگی → آستانۀ نوسنگی؛ حدود پس از ۱۰۰۰۰ پ.م تا پدیدار شدن سفال)
-
فارس عتیق (موشکی و جری / قدیم) — شامل زیرفازهای:
-
موشکی (عتیق 1): حدودِ میانهٔ هزارهٔ هشتم پ.م و نوسنگی .
-
جری (عتیق 2): از حوالی اواخر هزارهٔ هشتم تا هزارهٔ ششم پ.م (با تقسیمات فرعی قدیم/جدید).
-
-
فاز میانی و جدید (نوسنگی متوسط و متأخر) — تداوم نوسازیهای کشاورزی، گسترش روستاها، ظهور نابرابریهای اجتماعی، و آمادگی برای گذار به عصر مفرغ و آهن.
شاخصهای فرهنگی ـ تکنولوژیک
سفال و طبقهبندیِ سبکی
سفال یکی از معیارهای کلیدی در تفکیک فازهای فرهنگی نوسنگی است:
-
در فاز بیسفال: آثار سفالی اندک یا غایباند؛ زندگیِ روستاییِ ابتدایی بیشتر بر پایهٔ ابزار سنگی و ذخیرهسازی ارگانیک بوده است.
-
در فاز عتیق (موشکی و جری): ظهور و رواج ظروف سفالیِ ساده، غالباً از خمیری نسبتاً شندار و پختهنشده (تُرد و پِوک)، با نقشها و تزئینات هندسی محدود.
-
فاز موشکی (عتیق 1): ظروفی با سطح صیقلی و گاهی پوشش رنگی تیره، همراه با انواع ظرفهای کاربردی.
-
فاز جری / سفالِ «کوتاهی» (عتیق 2): ظهور سبکهای مشخصتر شامل نقوش هندسی (خطهای ضخیم، زیگزاگ، حفرهها، شبکهها) و تنوع فرمها؛ برخی زیرفازها تا اوایل هزارهٔ ششم پ.م تداوم یافتهاند.
-
-
در مراحل بالاتر نوسنگی: تکنیکهای ساخت دقیقتر، پخت بهتر، و فرمهای متنوعتر که نشانگر تخصصگرایی و افزایش تولیدات سفالی محلی است.
فنون تولید و مواد خام
-
استفاده از خمیره با افزودنیهای شن/سیلیس برای افزایش استحکام
-
قالبسازی ساده یا ساخت دستساز (بدون چرخ) در مراتب اولیه؛ در مراتب بعدی احتمال پیدایش چرخ سفالین یا روشهای بهتر پرداخت وجود دارد.
-
کارگاههای محلی تولید ابزار سنگی نزدیک منابع فِلینت/چِرت (چرت/فِلینت در سازندهای آهکی منطقه) — که نشان دهندهٔ قلمروی تدارک مواد است.
محوطهها و تپههای شاخصِ فارس (با تمرکز بر دشت شیراز)
تپهٔ کوتاهی (Kutāhī) — یک موردِ شاخص شهری/روستایی
-
معرفی و کاوش: تپهٔ کوتاهی از قدیم مورد توجه محققینِ غربی و ایرانی بوده است؛ سامنر و بعدتر پژوهشگران محلی نمونههای سفالی شاخصی از آن گزارش کردهاند.
-
یافتهها: مجموعهای از سفالهای مشابه به مجموعههای فاز جری/سفالِ «کوتاهی» که احتمالاً نشاندهندهٔ مراحل انتهاییِ فار عتیق 2 است.
اقتصاد، معیشت و ساختار اجتماعی
کشاورزی و دامداری
-
در دورۀ نوسنگیِ فارس سازوکارِ کشاورزی بومی در قالب کاشت غلات اولیه (گندم، جو وحشی/تدریجی بهسوی اهلیشدن) و پرورش دام (گوسفند و بز) پدیدار شد.
-
افزایشِ توان تولیدِ مازاد، ذخیرهسازی (چالههای ذخیره، ظروف سفالی) و در پی آن شکلگیریِ جمعیتهای روستایی پایدار.
مدیریت آب و تحولات فناورانه
-
رشد فنون آبیاری ساده (قنوات محلیِ ابتدایی، هدایت جریان سطحی) و توسعهٔ زمینهای کشاورزی نشان از پیچیدهتر شدنِ سازمان اقتصادی دارد.
-
در مراتب بالاترِ پیش از تاریخ (نزدیک به عصر مفرغ) مواردی از معماری پیشرفتهتر و فعالیتهای سازمانیافتهتر ثبت شده است.
ساختار اجتماعی و مبادلات
-
با گسترش تولید و افزایش تجمع جمعیتی، شواهدی از تفکیک طبقاتی، مدیریت محلی و شبکهٔ مبادلات منطقهای بهوجود آمده است؛ ابزارهای تولیدی، سفالهای شاخص و مواد خام قابل رصد در عرصههای مبادلهاند.
انتقال به عصر مفرغ و فراتر — پایان نوسنگی و آغاز شهرنشینی
-
اواخر پیش از تاریخِ فارس با ورود فنون فلزکاری (مفرغ) و پیدایش ساختارهای سیاسی-اداریِ بزرگتر همزمان است. این مرحله شامل زیرفازهایی است که در مطالعات محلی به نامهای مختلف (کفتری، قلعه، شغا/تیموران و...) شناخته شدهاند.
-
تداوم نوآوریهای تکنیکی (شامل سفال با کیفیتتر و فناوری آبیاری پیشرفته) زمینهساز شکلگیری شهرها و دولتهای تاریخی در منطقه شد.